برچسبها:
یکی از دوستام تعریف می کرد : “با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.
یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی.
خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم…سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.
اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی…
رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟
گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام . ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم! یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت…! بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟ گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین! خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!
نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!!
برگرفته از وب یکی از دوستان
برچسبها:
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند.
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتر است.
روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد...!
شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد یا ...؟!
برچسبها:
آتش بازی استقلال
در بازی دیروز استقلال مقابل فجر شیراز در حافظیه ، بچه ها تونستند با دستی کاملا پر برگردند و هوادارنشونو برای قهرمانی در لیگ و جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا امیدوارکنند -
در بازی که برتری کامل از آن استقلال بود ، بعد از حملات متعدد جواد نکونام در دقیقه 40 دروازه فجر رو از روی نقطه پنالتی گشود -
فرزاد حاتمی در دقایق 48 و نزدیک 70 دو گل دیگه استقلال رو به ثمر رسوند -
و آرش آقای گل هم گل دیگری رو برای تمیش به ثمر رساند -
و سیاوش اکبرپور و گلی دیگر
استقلال با نتیجه 5 بر صفر به به برد دست پیدا کرد تا صدرنشینی خود را به بازی فردا سپاهان و پرسپولیس واگذار نکند -
استقلال با 52 امتیاز صدر نشین حال حاضر لیگ برتر
برچسبها:
در شهری دور افتاده، خانواده فقیری زندگی میکرد. پدر خانواده از اینکه دختر ۵سالهشان مقداری پول برای خرید کاغذ کادوی طلایی رنگ مصرف کرده بود، ناراحت بود چون همان قدر پول هم به سختی به دست میآمد. دخترک با کاغذ کادو یک جعبه را بستهبندی کرده و آن را زیر درخت کریسمس گذاشته بود.
برچسبها:
يک برنامهنويس و يک مهندس در يک مسافرت طولانى هوائى کنار يکديگر در هواپيما نشسته بودند.
برنامهنويس رو به مهندس کرد و گفت: مايلى با همديگر بازى کنيم؟
مهندس که ميخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رويش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشيد. برنامهنويس دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است. من از شما يک سوال ميپرسم و اگر شما جوابش را نميدانستيد 1 دلار به من بدهيد. بعد شما از من يک سوال ميکنيد و اگر من جوابش را نميدانستم من 1 دلار به شما ميدهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهايش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. اين بار، برنامهنويس پيشنهاد ديگرى داد.
گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب نداديد 1 دلار بدهيد ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم 50 دلار به شما ميدهم. اين پيشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضايت داد که با برنامهنويس بازى کند.
برنامهنويس نخستين سوال را مطرح کرد:
«فاصله زمين تا ماه چقدر است؟»
مهندس بدون اينکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جيبش کرد و 1 دلار به برنامهنويس داد.
حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چيست که وقتى از تپه بالا ميرود 2 پا دارد و وقتى پائين ميآيد 5 پا؟» برنامهنويس نگاه تعجب آميزى کرد و سپس به سراغ کامپيوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طريق مودم بيسيم کامپيوترش به اينترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمريکا را هم جستجو کرد. باز هم چيز بدرد بخورى پيدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش ایمیل فرستاد و سوال را با آنها در ميان گذاشت و با يکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند. بالاخره بعد از3 ساعت، مهندس را از خواب بيدار کرد و 50 دلار به او داد. مهندس مودبانه 50 دلار را گرفت و رويش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامهنويس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت:
«خوب، جواب سوالت چه بود؟»
مهندس دوباره بدون اينکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جيبش کرد و 1 دلار به برنامهنويس داد و رويش را برگرداند و خوابيد.
برگرفته از وب یکی از دوستان
برچسبها:
جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست ...
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه"
اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی
این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند !
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری ...
برچسبها:
پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد: «برلین فوقالعاده است، مردمش خوب هستند و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم میکنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که تمام دبیرانم با ترن جابجا میشوند.» مدتی بعد نامهای به این شرح همراه با یک چک یک میلیون دلاری از پدرش برایش رسید: «بیش از این ما را خجالت نده، تو هم برو و برای خودت یک ترن بگیر!»
برچسبها:
در آفریقا كسی نمی دانست 'غذا' یعنی چه؟
در آسیا كسی نمی دانست 'نظر' یعنی چه؟
در اروپای شرقی كسی نمی دانست 'صادقانه' یعنی چه؟
در اروپای غربی كسی نمی دانست 'كمبود' یعنی چه؟
و در آمریكا كسی نمی دانست 'سایر كشورها' یعنی چه؟
برچسبها:
در بازی امروز با گلزنی محبوب ترین بازیکن جهان ، استقلال تونست برابر راه آهن به یک پیروزی دست پیدا کند -
فرهاد در دقیقه 70 و ثانیه 20 به بازی اومد ودر کمتر از 10 ثانیه از ورودش در درقیقه 70 و ثانیه 29 بر اثر اشتباه دروازبان توانست گل پیروزی استقلال را به ثمر رساند استقلال با این برد همچنان در صدر جدول باقی ماند -
برچسبها:
یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد
متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود :
نامه ای به خدا !!!
با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.
در نامه این طور نوشته شده بود :
خدای عزیزم بیوه زنی ۸۳ ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد.
دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.
این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است
و من دو نفر از دوستانم ر ا برای شام دعوت کرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم .
هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن…
کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد.
نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند.
در پایان ۹۶ دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند…
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.
عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت.
تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسیدکه روی آن نوشته شده بود:
نامه ای به خدا !
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود:
خدای عزیزم.
چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم ؟
به لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده وروز خوبی را با هم بگذرانیم.
من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی…
البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان بی شرف اداره پست آن را برداشته اند …!!!
برچسبها:
ما بازي را باختيم، چون بازي را نبرديم! (رونالدو- برزيل)
من در اين فصل فقط چهارده بار اشتباه كردم. هشت تا از آنها تقصير خودم بود، اما هفت تاي آنها اجتناب ناپذير بود! (پل گاسكوئين- انگلستان)
انگار كه داور كارت زرد جديدي خريده بود و ميخواست كار كردن آن را با من امتحان كند! (استوارت پيرس- انگلستان)
اگر شما يك بازيكن نيمه جان كه در اواخر بازيگري خود است را بخريد، بيرون زمين تحسين ميشويد، اما در داخل زمين با مشكلات زيادي روبرو خواهيد بود! (آرسن ونگر- مربی فرانسوی لیگ انگلیس)
بعضي از هواداران ما به اينجا ميآيند تا از مناظر و سيب زميني سرخ كردهشان لذت ببرند! (الكس فرگوسن- انگلستان)
محبوبترين بازيكن قرن من هستم. پله با آمار كتابها انتخاب شده است. (مارادونا- آرژانتین)
اگر مارادونا فكر ميكند كه محبوب ترين بازيكن قرن است، اين ديگر مشكل خودش است! (پله - برزیل )
بكام نميتواند با پاي چپش شوت كند، نميتواند ضربه سر درستي بزند، نميتواند تكل برود و نميتواند براي تيمش گل بزند. صرف نظر از اين ها او بازيكن خوبي است! ( جورج بست- انگلستان)
ممكن است اين چيزي كه ميگوييد را من گفته باشم ...در كل من مزخرف زياد ميگويم! (اريك كانتونا- فرانسه)
99درصد بازي دست تيم ما بود و تيم حريف فقط سه درصدبازي را در اختيار داشت و ما به همين سه درصد باختيم! (رود گوليت- هلند)
هرچه آدم زمان بيشتري داشته باشد، اشتباهات بيشتري ميكند. (رود گوليت-هلند)
برچسبها:
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت
با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم
پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:
این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
صبح روز بعد…
همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید
برچسبها:
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
.
.
.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه
روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
"اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا. .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!
برگرفته از وب یکی از دوستان
برچسبها:
مي تواني خوشحال باشي، چون من دختر كم توقعي هستم.
اگر مي گويم بايد تحصيلكرده باشي، فقط به خاطر اين است كه بتواني خيال كني بيشتر از من مي فهمي!
اگر مي گويم بايد خوش قيافه باشي، فقط به خاطر اين است كه همه با ديدن ما بگويند "داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هي بالاتر برود!
اگر مي گويم بايد ماشين بزرگ و با تجهيزات كامل داشته باشي، فقط به اين خاطر است كه وقتي هر سال به مسافرت دور ايران مي رويم توي ماشين خودمان بخوابيم و بي خود پول هتل ندهيم!
اگر از تو خانه مي خواهم، به خاطر اين است كه خود را در خانه اي به تو بسپارم كه تا آخر عمر در و ديوارآن، خاطره اش را برايم حفظ كنند و هرگوشه اش يادآور تو و آن شب باشد!
اگر عروسي آن چناني مي خواهم، فقط به خاطر اين است كه فرصتي به تو داده باشم تا بتواني به من نشان بدهي چقدر مرا دوست داري و چقدر منتظر شب عروسيمان بوده اي!
اگر دوست دارم ويلاي اختصاصي كنار دريا داشته باشي، فقط به خاطر اين است كه از عشق بازي كنار دريا خوشم مي آيد... جلوي چشم همه هم كه نميشود!
اگر مي گويم هرسال برويم يك كشور را ببينيم، فقط به خاطر اين است كه سالها دلم مي خواست جواب اين سوال را بدانم كه آيا واقعا "به هركجا كه روي آسمان همين رنگ است"؟! اگر تو به من كمك نكني تا جواب سوالاتم را پيدا كنم، پس چه كسي كمكم كند؟!
اگر از تو توقع ديگري ندارم، به خاطر اين است كه به تو ثابت كنم چقدر برايم عزيزي!
و بالاخره...
اگر جهيزيه چنداني با خودم نمي آورم، فقط به خاطر اين است كه به من ثابت شود تو مرا بدون جهيزيه سنگين هم دوست داري و عشقمان فارغ از رنگ و رياي ماديات است.
برگرفته از وب یکی از دوستان
برچسبها:
یک زن انگلیسی، یک زن فرانسوی و یک زن ایرانی با هم قرار می گذارند که اعتصاب کنند و کارهای خانه را انجام ندهند تا شوهران آنها ادب شوند و در رفتار خود تجدید نظر کنند و بعد از یک هفته نتیجه کار را به یکدیگر بگویند.
یک هفته بعد؛ جلسه زنان برای ارائه نتایج اعتصاب:
زن فرانسوی:
«به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!»
روز بعد خبری نشد، روز بعدش هم همینطور.
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد در اتاق رختحواب. من هم خودم را به خواب زدم تا سینی صبحانه را گذاشت و رفت. بعد هم شب با یک کادو به خانه آمد و زندگی مان کلا تغییر کرد...قرار شد کارهای خانه را با هم انجام دهیم.
زن انگلیسی:
من هم مثل تو. همین حرف ها را با جیغ و فریاد گفتم و رفتم توی اتاقم.
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم با گل به خانه آمده و چیزهایی که مدت ها بود از او می خواستم برایم خریده. شام به رستوران دعوتم کرد. صبح روز بعد هم خانه را شخصا تمیز کرد و گفت: کاری نداری عزیزم؟ و بعد از اینکه صبحانه را برایم آورد، به سر کار رفت.
زن ایرانی:
من هم عین شما همین حرف ها را زدم و با تهدید سر شوهرم فریاد کشیدم که دیگر خسته شدم.
اما روز اول چیزی ندیدم.
روز دوم هم چیزی ندیدم.
روز سوم هم چیزی ندیدم.
شکر خدا روز چهارم کمی توانستم با چشم چپم ببینم!
برچسبها:
آورده اند روزی شیخ و مریدان در کوهستان سفر می کردندی و به ریل قطاری رسیدندی که ریزش کوه آن را بند آورده بودی.
و ناگهان صدای قطاری از دور شنیده شد. شیخ فریاد برآورد که جامه ها بدرید و آتش بزنید که این داستان را قبلن بدجوری شنیده ام.
و مریدان و شیخ در حالی که جامه ها را آتش زده و فریاد می زدند ، به سمت قطار حرکت کردندی.
مریدی گفت:" یا شیخ ! نباید انگشت مان را در سوراخی فرو ببریم؟" شیخ گفت:" نه! حیف نان! آن یک داستان دیگر است."
راننده ی قطار که از دور گروهی را لخت دید که فریاد می زنند، فکر کرد که به دزدان زمینی سومالی برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردی و همه ی سرنشینان جان به جان آفرین مردند.
شیخ و مریدان ایستادند و شیخ رو به مریدان گفت:
" قاعدتن نباید این طور می شد!"
سپس رو به پخمه کردی و گفت:
"تو چرا لباست را در نیاوردی و آتش نزدی؟"
پخمه گفت:"آخر الان سر ظهر است!
گفتم شاید همین طوری هم ما را ببینند و نیازی نباشد.
برچسبها:
من حداقل 15 حقیقت راجع به شما میدونم :
.
.
.
.
.
1- الان تو اینترنتی
2- الان تو وبلاگمی
3- یک انسان هستی
4- الان داری مطلبمو منو میخونی
5- تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ
7- الان داری امتحان میکنی
8- الان خنده ات گرفت
9- اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداختم
10- الان چک کردی ببینی واقعا 6 رو جا انداختم یا نه
11- الان باز خندیدی
12- نمیدمنی که من یه عدد رو چند بار نوشتم
13- الان چک کردی ببینی کدومه
14- پیداش نکردی و داری فحشم میدی
15- ولی نمیدونی منم دارم بهت میخندم که منظورم عدد 1 بود که تا حالا 8 بار نوشتم
برچسبها:
بعد از یک بازی نسبتا ضعیف در دربی ، بچها دوباره به خودباوری کامل رسیدند و در بازی کاملا یک طرفه توانستند با نتیجه 3 بر صفر به پیروزی دست پیدا کنند - گل اول بازی رو کاموچو با شوتی بسیار زیبا از فاصله 25 متری به ثمر رساند و دو تیم با همین نتیجه به رختکن رفتند - در نیمه دوم و با تشدید حملات استقلال این بار فرزاد حاتمی با پاس بسیار زیبا سیاوش اکبرپور گل دوم رو به ثمر رسوند - در دقیقه 70 فرهاد مجیدی بازیکن محبوب استقلالی ها وارد زمین شد و بعد از 10 دقیقه از ورودش با اشتباه دروازبان پیکان گل سوم رو وارد دروازه پیکان کرد -
استقلال با این برد شیرین با 46 امتیاز و تفاضل 24+ بالاتر از تیم های تراکتور 43 امتیازه و سپاهان 41 امتیازه در صدر جدول قرار گرفت
برچسبها:
پدر یعنی:
پدر یعنی: اون کسی که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید ماشین رو داد دستش درحالیکه چشمانش پر از گریه بود گفت: حالا تو موهای منو بتراش.
پدر یعنی: کسی که " نمی توانم" را زیاد در چشمش دیدیم ولی هرگز از زبانش نشنیدیم.
پدر یعنی: اونی که طعم پدر داشتنو نچشید اما واسه خیلی ها پدری کرد.
پدر یعنی: اونی که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچه اش کف خونه کسی رو جارو نزنه.
پدر یعنی:اونی که هروقت میگفت "درست میشه" تمام نگرانی هایمان به یکباره رنگ میباخت.
پدر یعنی: اونی که وقتی پشت سرش از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده!
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، می فهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه…
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری.
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد.
به سلامتی تمام پدرها
برچسبها:
ﺑﻨﺎﻡ ﺍﺳﺘقلال ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ
¤*¨¨*¤.¸¸…¸.¤\
\¸..ESTEGHLAL..\
.\¸.¤*¨¨*¤.¸¸.¸.¤*
..\
…\☻
…..▌\
…./.\..
.
.
.
الا فرهاد غزال تیز پایم / مکن سوراخ لنگ با وفایم
منم غلام رضایی پرسپولیسی/ نما رحمی بحال ناله هایم
ته جدول نشسته مات و زارم / ازین ماتی بگو کی در می آیم
تو گفتی آی بدو بسکه دویدم / شکسته ساق های هر دو پایم !
.
.
.
برنده بازی دربی کدام تیم است ؟
الف ) استقلال
ب ) پـَـَـ نــه پـَـَــــ پرسپولیس!
.
.
.
غم قفس به کنار
آنچه عقاب را میمیراند ، شاخ بازی تیم های انتهای جدول است !
.
.
.
شنیدم دارن یه قانون جدید میذارن که فوتبال از ثانیه هشت شروع بشه
آبروی تیم های زود گل خور نره !
.
.
.
از یه پرسپولیسی میپرسن رفت و برگشت باختن به استقلال بدتر بود
یا نداشتن قهرمانی تو آسیا ؟
میگه : تا حالا از مس سرچشمه ثانیه ۷ گل نخوردی !
.
.
.
در آستانه ببازی استقلال و پرسپولیس قیمت ایزی لایف به شدت گران شد.
کارشناسان دلیل این افزایش قیمت را
تقاضای زیاد پرسپولیسی ها برای روز دربی میدانند !
.
.
.به نظر شما نتیجه بازی استقلال و پرسپولیس چگونه است؟
۱٫گزینه ۲
۲٫ گزینه ۳
۳٫گزینه ۴
۴ برد استقلال !
.
.
.
هواداران به پا خیزید از امروز / حمایت ها کنید از تیم پیروز
طرفداران آبی کوه وارند / همیشه رنگ دریا دوست دارند
طرفداران قرمز در زوال اند / که میدانی زقومی بیخیال اند
طرفداران قرمز یک حسودند / نمیدانی مگر بی کاره بودند
بیا ما هم به قرمز ها بخندیم / و در ها را به رویشان ببندیم !
.
.
.
علی فتح الله زاده در آستانه دربی اعلام کرد:
با شرکت ایزی لایف بر سر حمایت مالی از باشگاه به توافق رسیده ایم
و قرار است ایزی لایف ۳۰۰۰۰ پوشک را در بازی با پرسپولیس بین تماشاگران
پرسپولیس پخش کند.
او دلیل این کار را اهمیت به نظافت ورزشگاه بعد از بازی دانست !
.
.
.
رویانیان: ب ت ثی ستس
مترجم : میگن پوشک فقط پوشک مای بی بی
رویانیان: تا را سو اس
مترجم : میگن من این پوشک رو به هوادارانمون برای بازی جمعه پیشنهاد می کنم !
.
.
.
خون تا ابد سرخ خواهد ماند ، البته درون رگهای آبی !
استقلال قهرمان
برچسبها:
ادبی :
ا – در بیت زیر منظور از ساقیا چیست ؟
« ساقیا آمدن عید مبارک بادت »
الف ) ساقیهایی که در کوچه و بازار می بینیم
ب ) کار و کاسبی ساقیا تو عید توپه توپه
ج ) ساقی کمر باریک
د ) ساق یا مچ ؟؟
۲ – شیرین وفرهاد کجا مردند ؟ چرا ؟
الف ) زیر کوه بیستون ..چون ستون نداشت ریخت رو سرشون
ب ) بین کوه بیستون و باستون…. دلیلشو نمیدونم
ج ) بین بیستون و پیستون و رینگ و لاستیک چخ چخی
د ) به علت خوردن سیگاروکشیدن مش&روب
۳ – آرایه های ادبی چه نقشی در ادبیات دارند ؟
الف ) نقش فوق العاده مهمی دارند
ب ) موجب می شود اشعار مودبی داشته باشیم
ج ) نقش حیاتی را ایفا می کنند
د ) نقش بابان را هم ایفا می کنند
۴ – جمع مکسر کلمه دارکوب چیست ؟
الف ) دراکیب
ب ) درکیبا
ج ) دروگبا
د ) گربه
ورزشی :
۱ – تیم قرمز پوش پایتخت
الف ) پرسپولیس
ب ) پرس آشخور
ج ) پرس بازو !
د ) ماشاالله بازو
۲ – تیم آبی پوش پایتخت :
الف ) استقلال
ب ) استقکر
ج) استقکور
د ) استقفرالله !!
۳ – پر افتخار ترین تیم مادریدی جهان ( پایتخت اسپانیا )
1- ................
2- ..............
...
اگه از مطلب خوشت اومد ادامشو بخون.........
خیلی جالبه نخونی ضرر کردی .....از من گفتن
برچسبها:
بعد از تساوی در برابر ملوان
تمام تیم متحد شدن که در بازی دربی با یک بازی بسیار زیبا و تماشگر پسندانه از سد تیم پرسپولیس بگذرند -
وحشت تیم استقلال به حدی است که علی کریمی قبل از بازی انصراف داد و ناتوانی خودشو
در مقابل تیم استقلال اعلام کرد -
ما بروبچ استقلالی برای بازی دربی لحظه شماری میکنیم -
به امید یه برد شیرین در مقابل تیم همیشه شکست خورده
برچسبها: