در بازی گذشته استقلال با افس سئول همه شاهد بودیم ک حق تیم ماباخت اونم با نتیجه 2 بر 0 نبود –

در 30 دقیقه ابتدا بازی  تیم حریف در شوک بود و اصلن نتونست کاری کنه

و در ی ضد حمله تونست دروازه استقلالو باز کنه و همین گل باعث شد روحیه بگیره و بربازی مسلط بشه.

چن دقیقه ای از بازی در نیمه دوم نگذشته بود  ک باز تیم حریف در ی ضد حمله تونست گل دوم رو ب ثمر برسونه و این آب سردی بر آتش استقلال بود و بعد از این گل تیم حریف بیشتر بر بازی تسلط پیدا کرد و می تونست گلهای بیشتری هم ب ثمر برسونه و تیم ما هم چن موقعیت داش ک نتونست از موقعیت های خود استفاده کنه و سرانجام با نتیجه 2 بر 0 بازنده شد.

نکته ی دیگ اینه که جواد با گرفتن کارت زرد در این بازی بازی برگشت در آزادی رو از داد ولی خسرو و سیاوش در بازی در آزادی میتئنن ب تیم ما بپیوندن و کمک کنن

هنوز 90 دقیقه دیگ مونده و ما همچنان امیدوار

ی چیز خیلی جالب :

پرسپولیسیها انقد از باخت استقلال خوشحال شدن ک فک میکردن رفتن فضا . اونا نمیتونن ببینن ک رقیب همیشگیشون دوباره بخاد بره فینال آسیا و قهرمان بشه

در بازی 4 شنبه باران شدیدی میومد ، همسایمون و سوپری سر کوچمون ازون پرسپولیسیهای 2 آتیشه هستن و ما همیشه برا هم کوری میخونیم و بحث میکنیم .

 همسایمون میگفت : حیف ک بارونه،وگرنه میز میزاشتم تو کوچه و ب همه شیرینی میدادم .

این پرسپولیسیها دوس دارن کشور کره بیاد( حتی کشورهای عربی ) بره قهرمان بشه اما ی ایرونی ب نام استقلال ن .

اینا خوشون ایرونی میدونن !!!!!؟

عمو جون استقلال مال ایرانه ،کشورته ، فقط استقلال ک نیس ، شما دیگ کی هستین!!!!!!!!!!!!!!!!

امیدوارم این 4 شنبه بریم فینال و بهشون شیرینی بدم


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:استقلال،قهرمان،پرسپولیس،کوری, | 1:18 | نویسنده : ارشیا |

س ب همهی بروبچ استقلال

ب شما گفتم ک بچهای ما مرد روزهای سختن

همهمون شاهد بودیم ک بچهای غیرمند استقلال تونستن با نتیجه 2 بر یک و با گلهای حنیف و اندو از سد تیم بایرام رودل بگذرند و لهش کنن

همون دیدیم ک شوتی ک اندو ب سمت دروازه بایرام شلیک کرد فقط ی شوت عادی نبود ی موشک بود ک هیچ دروازبانی در جهان نمیتونست این شوتو مهار کنه و این گل تو همون هفته بهترین گل جهان شد،بازم تبریک میگم ب همه ی استقلالیها

با این نتیجه استقلال ب 4 تیم برتر آسیا راه پیدا کرد و این چیزی هس ک پرسپولیسیها نمیتونن ببین

در مرحله نیمه نهایی استقلال با افس سئول روبرو خاهد شد


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 4 مهر 1392برچسب:استقلال،موشک،شلیک،برتر, | 1:13 | نویسنده : ارشیا |

س ب همه ی بروبچهای استقلال

درسته ک تیم محبوبمان در 3 بازی گذشته در لیگ برتر فقط ی امتیاز گرفته و موفق ب گل زنی نشده،ولی بچهای ما نشون دادن ک مرد روزهای سختن.انشالله در بازی امروز در تایلند با یک بازی زیبا و غیورمندانه ب مرحله بعد صعود پیدا می کنند-

انشاالله ب کوری چشم حسودان این امر تحقق پیدا میکنه و مایکی از چهارتیم آسیا میشیم-

استقلال قهرمان


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:تیم محبوب,حسودان,گل,امتیییاز, | 15:11 | نویسنده : ارشیا |

واقعا از او انتظار نداشتم. وقتی از دفتر مدرسه مرا خواستند و گفتند احمد این کار را کرده ،داشتم شاخ در می آوردم ! او بچه ی بدی نبود ، به مسائل مذهبی علاقه نشان میداد.

با ناراحتی رفتم سراغش و پرسیدم:"کلاس قرآن را چرا به هم ریختی؟"

گفت:"اگر قرار است یک زن با سر برهنه بیاید و قرآن درس بدهد،نیاید بهتر است! اینها دروغ می گویند ... اهل قرآن نیستند."

 

شهید احمد ایزدی


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:قرآن،مذهبی،برهنه،درس, | 18:40 | نویسنده : ارشیا |

سلام ب همه فوتبال دوستان بخصوص استقلالیهای غیورمند هممون شاهد هستیم ک این هفته ها استقلال روی روال برد قرار گرفته و هیچ تیمی جلودارش نیس . در بازی هفته گذشته مقابل بایرام رودل تایلند ک ب برد یک بر صفر استقلال انجامید ، بچها راه صعودشان را ب مرحله بعد آسانتر کردند و خاهند توانست در تایلند هم از سد این تیم بگذرند و ب جمع 4 تیم برتر آسیا ک حقشان هم هست دست پیدا کنند – اما در بازی دیشب در مقابل راه آهن استقلال توانست با یک بازی منسجم و کاملا برتر ب ی برد شیرین 3 بر 1 دست پیدا کند – در این بازی ابتدا محمد قاضی گل اول رو برا استقلال ب ثمر رساند و سپس عبدی بازی رو ب تساوی کشاند . اما این استقلال بود ک دست از حمله برنکشید و ساموئل گل دوم رو ب ثمر رسوند و در یک حرکت انفجاری از بهترین بازیکن آسیا ،بازیکن راه آهن مجبور شد ک ی پنالتی بده و این جواد نکونام بود ک گل سوم رو برا استقلال ب ثمر رساند و استقلال ب چهارمین برد پی در پی در لیگ برتر رسید . استقلال با این برد شیرین 14 امتیاز شد و همچنان در رده دوم پشت سر فولاد ماند و با 13 گل زده دارای بهترین خط حملست و فرهااااااااااااااااااااد مجیدی و محمد قاضی 3 گلن و جواد نکونام هم 2 گل ب ثمر رسوند – انشالله ب امید برد استقلال د ر مقابل استقلال خوزستان


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:استقلال,برد,بهترین بازیکن,فرهاد, | 16:42 | نویسنده : ارشیا |

همگی شاهد هستیم ک تیم محبون کشورمان ( استقلال ) ب سومین برد پیاپی خود دست یافت تا همچنان در رده دوم جا خشک کند .

در این بازی پنجم در مقابل داماش در رشت هرچند ک  ابتدا عقب افتاد ولی توانست با گلهای سیاوش اکبرپور و

بهترین بازیکن آسیا فرهادددددددددددددددددددددددددددمجیدی ب پیروزی دو بر یک دست پیدا کند .

فرهاد فعلا 3 گله هست ، ب امیدآقای گلی و شکستن رکورد.

کمیته انظباطی هم وقت گیر آورد و ب دلایل پوچ  ی امتیاز از ما کم کرد

تو این هفته ی بازی در آسیا با تیم تایلندی داریم ک انشالله ئر بازی رفت و برگشت لهش میکنیم و میریم بین 4 تا .

ب امید قهرمانی چند باره استقلال

اسسسسسسسسستقلالللللللللللللللللللللللللل قهههرماننننننننننننننننننننن


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:استقلال,فرهاد,برئ,له, | 15:15 | نویسنده : ارشیا |
روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است.
ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود.
بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.
کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد.
کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."

پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد.
بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد.
کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد.
پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"
پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم."

ذهن وقتی که در آرامش باشد بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر میکند.
هر روز اجازه دهید ذهن شما اندکی آرامش یابد و در سکوت کامل قرار گیرد و سپس ببینید چقدر با هوشیاری به شما کمک خواهد کرد زندگی خود را آنطور که مایلید سر و سامان بخشید.

برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:کشاورز،کودک،آرامش،ساعت, | 15:11 | نویسنده : ارشیا |
تستی که در زیر مشاهده می کنید، شاید در عین حال که ساده ترین، بلکه تعیین کننده ترین تست برای سنجش آی كیو باشد.
برای انجام این تست باید پس از خواندن هر سئوال در عرض فقط 5 ثانیه به آن جواب درست را بدهید و در نزد خودتان یادداشت کنید.
در پایان تعداد پاسخ های درست شما ضرب در 10 میشود و میزان آی كیو شما را نشان میدهد.
 
 
 
1. بعضی از ماهها 30 روز دارند بعضی 31 روز چند ماه 29 روز دارد؟
 
2. اگر دكتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت 1 قرص بخور چقدر طول میكشد تا تمام قرصها خورده شود؟
 
3. من ساعت 8 شب به رختخواب رفتم و ساعتم را كوك كردم كه 9 صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟
 
4. عدد 30 را به نیم تقسیم كنید و عدد 10 را به حاصل آن اضافه كنید چه عددی به دست می آید؟
 
5. مزرعه داری 17 گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هایش به جز 9 تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟
 
6. اگر تنها یك كبریت داشته باشید و وارد یك اتاق سرد و تاریك شوید كه در آن یك بخاری نفتی یك چراغ نفتی و یك شمع باشد اول كدامیك را روشن میكنید؟
 
7. فردی خانه ای ساخته كه هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیك میشود این خرس چه رنگی است؟
 
8. اگر 2 سیب از 3 سیب بردارین چند سیب دارید؟
 
9. حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به كشتی برد؟
 
10. اگر اتوبوسی را با 43 مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور 5 مسافر را پیاده كنید و 7 مسافر جدید را سوار كنید و در دامغان 8 مسافر پیاده و 4 نفر را سوار كنید و سرانجام بعد از 14 ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟
 
 
 و حالا پاسخ تست ها در   ادامــــــــــــه مطلب......
 
 

برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:ماه,دکتر,حضرت موسی,سیب, | 14:42 | نویسنده : ارشیا |


جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست ...
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه"
اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی
این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند !
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری ...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:فقیر،ثروتمند،آیینه،شیشه, | 14:26 | نویسنده : ارشیا |

 

سید مجتبی در سحرگاه 11دی ماه 1345 در خانواده ای مذهبی و عاشق اهل بیت در شهرستان ساری دیده به جهان گشود. 

دوران تحصیلش را در ساری طی نمود و برای اولین بار در حالی که تنها 17 سال داشت به عضویت بسیج درآمد و در اواخر سال 1362 به کردستان رفت 
سید برای اولین بار در عملیات کربلای یک شرکت کرد و مدتی پس از آن وارد گردان مسلم بن عقیل در لشکر25 کربلا شد و تا پایان جنگ در آنجا ماند. 
او در عملیات کربلای 4و5 حضور داشت، در کربلای 8 مجروح شد و مدتی بعد به جبهه بازگشت و در عملیات کربلای10 در جبهه شمالی محور سلیمانیه- ماووت شرکت نمود.

سید مجتبی علمدار در سال 1366 مسئوولیت فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم ابن عقیل - از گردانهای خط شکن لشکر25کربلا- را برعهده گرفت و در عملیات والفجر10نقش آفرینی موثری داشت.
شهید علمدار در سه راهی خرمال،سید صادق، دوجیله در منطقه کردستان عراق رشادتهای فراوانی را ازخود نشان داد و از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بشدت مجروح شد.
او که مردانه در مقابل دشمن می جنگید. چندین باردیگر هم مجروح شد و از همه مهمتر اینکه او در دی‌ماه 1364، در عملیات والفجر 8، به شدت شیمیایی شد.

سید مجتبی بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و عملیات لشکر ۲۵ کربلا در ساری مشغول خدمت شد و در دی ماه سال ۱۳۷۰ با خانم سیده فاطمه موسوی ازدواج کرد که ثمره آن دختری به نام زهرا بود.

سید علاوه بر مسئولیت در واحد تربیت بدنی لشکر بعنوان عضو اصلی هیأت رهروان حضرت امام (ره) هم ایفای وظیفه می کرد. او مداح اهل بیت بود، همیشه مراسم را با نام حضرت مهدی (عج) شروع می کرد و در حالیکه به امام حسین (ع) ارادت خاصی داشت. مظلومیت آن خاندان را صدا می زد.
بیت الزهرا مسجد جامع، امام زاده یحیی، مصلی امام خمینی، هیأت عاشقان کربلا و منازل شهدا همیشه با نفس گرم حاج سید مجتبی معطر می شد و بچه ها نیزبا صوت داوودیش مداحی را می آموختند.
او که بعد از جنگ، با یاد و خاطره همرزمان شهیدش زندگی می کرد از دوری آنان سخت آزرده خاطربود و در همه مداحی ها آرزوی وصال آن راه یافتگان شهید را داشت.
حاج سید مجتبی علمدار در اوایل دی ماه سال ۱۳۷۵ به دلیل جراحت شیمیایی روانه بیمارستان شد و بعد از یک هفته بی هوشی کامل هنگام اذان مغرب روز یازدهم دی ماه نماز عشق را با اذان ملکوتیان قامت بست و به یاران شهیدش پیوست.

خاطراتی از همسر شهید سید مجتبی علمدار

انگشتر گمشده

ایشان انگشتری داشتند که خیلی برایش عزیز بود. می گفت این انگشتر را یکی از دوستانش موقع شهادت از دست خود در آورده و دست ایشان کرده و در همان لحظه شهید شده است. ایشان وقتی به آبادان برای مأموریت می رود، این انگشتر را بالای طاقچه حمام جا می گذرد و دربازگشت به ساری یادش می افتد که انگشتر بالای طاقچة حمام جا مانده است. وقتی آمد خیلی ناراحت بود. گفتم: آقا چرا اینقدر دلگیری؟ گفت: وا.. انگشترِ بهترین عزیزم را در آبادان جا گذاشتم، اگر بیفتد و گم شود واقعاً سنگین تمام می شود.گفت: بیا امشب دوتایی زیارت عاشورا و دعای توسل بخوانیم شاید این انگشتر گم نشود یا از آن بالا نیفتد.

جالب اینجا بود که ما زیارت عاشورا را خواندیم و راز و نیازکردیم و خوابیدیم. صبح که بلند شدیم دیدیم انگشتر روی مفاتیج الجنان است. اصلاً باورمان نمی شد همان انگشتری که در آبادان توی حمام جا گذاشته بود روی مفاتیج الجنان بالای سرما باشد .

عنایت امام زمان (عج)

سیّد همیشه « یا زهرا(س) » می گفت. البته عنایاتی هم نصیب ما می شد. مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول شدیم. آنچنان توان مالی نداشتیم. یکبار می خواستم دانشگاه بروم اما کرایه نداشتم. 5 تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود. توی جیب ایشان هم پول نبود. وقتی به اتاق دیگر رفتم دیدم اسکناسهای هزاری زیر طاقچه مان است. تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک 5 تومانی هم نداشتیم این هزاریها از کجا آمد. گفت: این لطف آقا امام زمان (عج) است. تا من زنده هستم به کسی نگو.

ایام عجیب

همیشه اول تا یازدهم دی ماه مریض بود. خیلی عجیب بود. می گفت وقتی که شیمیایی شدم همین اوایل دی ماه بود و عجیب تر اینکه 11 دی ماه هم روز تولد و هم روز شهادتش بود. در دی ماه ازدواج کردیم و دخترمان (زهرا) هم 8 دی ماه بدنیا آمد.

لحظات آخر

… یکی دوبار که درباره شهادت حرف می زد می گفت: من 5 سال الی 5 سال و نیم با شما هستم و بعد می روم. که اتفاقاً همینطور هم شد. دفعة آخری که مریض شده بود، اتفاقاً از دعای توسل برگشته بود. دیدم حال عجیبی دارد. او که هیچوقت شوخی نمی کرد آن شب شنگول بود. تعجب کردم، گفتم: آقا! امشب شنگولی؟! چه خبر است؟ گفت: خودم هم نمی دانم ولی احساس عجیبی دارم. حرفهایی می زد که انگار می دانست می خواهد برود. می گفت: آقا امضاء کرد. آقا امضاء کرد. داریم می رویم. نزدیک صبح، دیدم خیلی تب دارد . می خواستم مرخصی بگیریم که او قبول نکرد. گفت: تو برو، دوستم می آید و مرا به دکتر می برد. به دوستش هم گفته بود: « قبل از اینکه به بیمارستان بروم بگذار بروم حمام. می خواهم غسل شهادت بکنم. آقا آمد و پرونده من را امضاء کرد. گفت: تو باید بیایی. دیگر بس است توی این دنیا ماندن. من دیگر رفتنی هستم. » غسل شهادت را انجام داد و رفت بیمارستان. هم اتاقیهایش دربارة نحوة شهادتش می گفتند: لحظه اذان که شد، بعد از یک هفته بیهوشی کامل، بلند شد و همه را نگاه کرد و شهادتین را گفت و گفت: خداحافظ و شهید شد …


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:علمدار , عملیات , حضرت زهرا , شهادت, | 11:52 | نویسنده : ارشیا |

 تیم ملی والیبال ایران در بازی امروز صبح خود در مقابل کوبا توانست به برتری 3 بر 2 دست یابد و جمع امتیازات خود را به عدد 9 رساند و در مکان پنجم گروه خود قرار گیرد.

در این بازی تیم ملی در ست های اول و دوم با اشتباهات مکرر در زدن سرویس و ...نتیجه را به حریف خود واگزار کرد ولی توانست در ادامه بازی و با غیرت و تعصب ایرانی خود در مقابل تیم قدرتمند کوبا پیروزی دست پیدا کند و 2 امتیاز بدست آورد .

بازی دوم ایران صبح روز دوشنبه ساعت 5 برگزار میشود به امید پیروزی دوباره ملی پوشان


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:تیم ملی , پیروزی, غیرت, حریف, | 11:32 | نویسنده : ارشیا |

 زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.

ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد :

مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش

بریز….

وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی  حالا برش

گردون  زود باش

باید بیشتر کره بریزی  وای خدای من از کجا باید کره

بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب

باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش

نمی‌کنی  هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش !

دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته

بهشون نمک بزنی  نمک بزن  نمک …

زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی

برات افتاده ؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده

درست کنم؟

شوهر به آرامی گفت : فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم

رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری



برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:تخم مرغ, زن , مرد , رانندگی, | 11:5 | نویسنده : ارشیا |

 پسر بچه ای وارد بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست .پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد . پسر بچه پرسید :"یک بستنی میوه   ای چند است؟"پیشخدمت پاسخ داد :"50 سنت ".پسر بچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد. بعد پرسید :"یک بستنی ساده چند است؟"

در همین حال ،تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند و پیشخدمت با اعصبانیت پاسخ داد :"35 سنت"

پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت "لطفا یک بستنی ساده"

پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار خود رفت پسرک نیز پس از خوردن بستنی پول را به صندق پرداخت و رفت.وقتی پیشخدمت بازگشت از آنچه دید شوکه شد . آنجا در کنار ظرف خالی بستنی ، 2سکه 5سنتی و 5سکه 1سنتی گذاشته شده بود برای انعام پیشخدمت!!!!!!!!


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:پیش خدمت , پسربچه , بستی , انعام, | 10:56 | نویسنده : ارشیا |

 

فرزند سید عباس متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی است. در سال66عملیات کربلای 8در شلمچه به شهادت رسید.
در 6سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.
او در خیابان ایران میدان شهدا و در محله‌ای مذهبی زندگی می‌کرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی (علی بن موسی الرضا(ع) ) مأمن همیشگی‌اش بود. اگر چه او از بچگی نمی‌شناختم اما از سال 63رفاقتمان شدیدتر شد.
وی دائماً به منطقه می‌رفت و من از سال 65به او ملحق شدم و از نزدیک همراهیش نمودم. او فرمانده آ ر پی چی زنهان گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود. احمد مثل خیلی از شهدای دیگه بود. به مادرش احترام می‌گذاشت، به نماز اول وقت اعتقاد داشت، نماز شبش ترک نمی‌شد.
همیشه غسل جمعه می‌کرد. سوره‌ی واقعه رو می خوند و... اما این که چرا مزارش خوشبو شده و دو سه بار هم که سنگش رو عوض کردن باز هم خیلی از نیمه شب‌ها خصوصاً تابستون‌ها فضا رو معطر می‌کند به نظر من یه دلیلی داره...
سید احمد یه مادر داره که هنوزم زنده است. خدا حفظش کند. خیلی مؤمنه واهل دله. معروف بود که تو قنوت نماز از لباش آبی می‌ریخت که معطر بود
.
بعضی از زن‌ها می‌گفتند ما با چشم خودمون این مسئله رو دیدیم. امّا یه عده اونقدر با طعنه و کنایه‌ها شون پیرزن رو اذیت کردن که بنده‌ی خدا گوشه‌نشین شده ...
فکر می‌کنم خدا خواست با خوشبو کردن مزار احمد قدرتش رو به اون‌ها نشون بده ... تازه خیلی‌ها هم از احمد حاجت می‌گیرن.

شهید سید احمد پلارک در یکی از پایگاه های زمان جنگ ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد.
او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همیشه بوی بدی بدن او را فرا میگرفت . تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامی که او در حال نظافت بوده ، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود .
بعد از بمب باران ، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند ، متوجه میشوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید .
وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود
.
هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران ، در قطعه 26 به خاک میسپارند ، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوریکه اگر سنگ قبر شهید پلارک رو خشک کنید ، از اونطرف سنگ خیس میشه و گلاب ازش بیرون میاد.
می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر ( ص ) در صدر اسلام ، " غسیل الملائکه " بوده است ." غسیل الملائکه " به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند . در تاریخ اسلام آمده که حنظله غسیل الملائکه که از یاران جوان پیامبر بود ، شب قبل از جنگ احد ازدواج می کند و در حجله می خوابد.
فردا صبح ، زمانی که لشکر اسلام به سمت احد حرکت می ‌کرد ، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند . او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند.
پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد . حالا گفته می شود شهید احمد پلارک عزیز هم اینچنین است و برای همین است که همیشه قبر او خوشبو و عطرآگین است .
کسایی که زیاد بهشت زهرا می‌رن، بهش میگن شهید عطری.
خیلی‌ها سر مزارشهید سید احمد پلارک نذر و نیاز می‌کنن و از خدای او حاجت و شفاعت می‌خوان
?-*شهید پلارک از زبان مادرش** در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی

(1)نماز شب
(2)غسل روز جمعه
(3)زیارت عاشورای هر صبح
(4)ذکر 100صلوات در هرروز و100 بار لعن بنی امیه

گفته ی مادر شهید :

در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی نماز شبش ترک نگردیده بود. شبهای بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت... اشکهای شهید سید احمد پلارک امروز رایحه معطری است که انسانها را تسلیم محض اراده و قدرت آفریدگارش میکند


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:مادر,شهید,گلاب,معطر, | 15:4 | نویسنده : ارشیا |
کراک که گاهی راک نامیده می شود ، ماده ای محرک
است که از تصفیه کوکائین به دست می آید و به اشکال مختلف تدخین (استنشاق
دود ) می شود . کراک ماده ای بی بو است و مصرف ........

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:کراک,عفونت,بی بو,معتادان, | 3:1 | نویسنده : ارشیا |

 

  مرز کودکی ات کجاست؟!
 
به راستي اين كودكان به چه مي انديشند؟ 
به آرزوهايشان؟
به مدرسه؟ 
 
 
به بازيهاي كودكانه؟
به خواب و آرامش؟!
 
یا به خانواده و نان شب؟؟
..........
.........
به چه می اندیشند؟؟
 
 
روزهایم به این میگذرند که جواب نگاه های کوچکت را چگونه باید بدهم ...
 
 
 
خدایا کودکان گل فروش را میبینی؟
                          مردان خانه به دوش؟
                                     دخترکان تن فروش؟
                                                   مادران سیاه پوش؟
                                                              محرابهای فرش فروش؟
                                                                      پسران کلیه فروش؟
 
                                       همه را میبینی؟
                                       
خدایا من که میدانم تو برهمه ی  این اتفاق ها ناظر هستی و همیشه در پی این هستی که  آنها را برطرف کنی
من آرزو دارم که این انسانها روزی از این کارها دست بردارند و شکرگزار خداوند خود باشند

برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:کودک,خاب,خانواده,نان, | 2:47 | نویسنده : ارشیا |

بعد از سپری کردن تولد اما علی (ع) و  فتح خرمشهر، ایام زیادی در راه است  :

ابتدا  رحلت امام خمینی  و شهادت امام موسی کاظم رو به همه مردم تسلیت عرض مینمایم .

مبعث پیامبر اکرم - ولادت امنام حسین - ولادت حضرت ابوالفضل -

ولادت امام زین العابدین و ولادت حضرت علی اکبر   رو از طرف خودم به همه ی تبریک

عرض میکنم .

انشالله قدر این ایام بزرگ را دانسته و توانسته از این ایام کمال استفاده را نماییم .

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:ولادت , شهادت , تبریک, تسلیت, | 1:55 | نویسنده : ارشیا |

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر می فروخت .

آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. 
مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند 
هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود،او از مرد فقیر عصبانى شد
 و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم،
 تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و 
یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.
یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم
 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:کره , شکر , مرد , زن , , | 1:31 | نویسنده : ارشیا |

 

سلام به همه ی دوستداران استقلال
در بازی هفته گذشته استقلال با الشباب که به پیروزی قاطعانه استقلال منجر شد ، شاهد این بودیم که استقلال با یک بازی شایسته تونست از سد این تیم بگذرد و علاوه بر اینکه صعودش را به مرحله بعد به اما و اگر واگذار نکند هوادارنش را هم بسیار خوشحال کرد.
در این بازی الشباب ابتدا پیش افتاد اما استقلال با گلهای ساموئل و فرهاد و خسرو به یه پیروزی شیرین دست یافت –
انشالله در بازی چهارشنبه هم بتواند به این مسیر ادامه دهد وپیروزی دلچسب دیگری کسب کند –

به امید تحقق این امر و قهرمانی در آسیا


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:استقلال ,قهرمانی , پیروزی , صعود, | 19:36 | نویسنده : ارشیا |

 

تبریک تبریک تبریک    قهرمانی قهرمانی قهرمانی
قهرمانی استقلال رو به همه دوستدارانش تبریک میگم
در بازی که اکثر پرسپولیسها تصور میکردند استقلال دست خالی از اهواز برگرده و خودشون قهرمان جام حذفی بشن ، سرنوشت طوری دیگر رقم خورد و استقلال تونست از سد فولاد بگذره و پرسپولیس در یک شب بهاری غم انگیز در مقابل سپاهان دست خالی از میدان برگشت و هوادارانش را سرافکنده کرد .
استقلال برا سومین مرتبه قهرمان لیگ برتر شد و خودشو به عنوان بهترین تیم ایران معرفی کرد .
من این برد رو به همه به خصوص به استقلالیای  غیورمند تبریک میگیم و برای بازیکنان و هواداران پرسپولیس آرزوی موفقیت دارم تا در آینده با قدرت بیشتری ظاهر بشن .
ولی خیلی تلخه که رقیب در شهر غریب قهرمان بشه و خودش پیش چشم هوادارانش بازنده ...... من بودم سکته میکردم
 
 
 
 
 

برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:استقلال , قهرمانی , پرسپولیس , هوادار , باخت, | 15:14 | نویسنده : ارشیا |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • حسابدار مجرب